به نظر می‌رسد ارتباط با اینترنت قطع است.

اتصال دستگاه با اینترنت را بررسی کنید ...

تحویلداری، محمدمهدی

استان گیلان

تحویلداری، محمدمهدی

دفاع مقدسشهدا و اشخاصفرمانده ارکان گردان (افسر عملیات، مسئول اطلاعات، افسر اطلاعات، مسئول تخریب)
استان گیلان
آخرین ویرایش: ۱۴۰۳/۱۰/۱۲

تحویلداری، محمدمهدی (آرمان؛ ۱۴مهر۱۳۳۸–7 آذر۱۳۷۵)، رئیس (افسر) دایرة عملیات پایگاه دریایی بوشهر نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران.

او در رشت به دنیا آمد (ادارة ثبت‌احوال ... ، شناسنامة محمدمهدی ... ؛ حسینی، ص ۲۳). پدربزرگ پدری محمدمهدی که فردی با اعتقادات مذهبی قوی بود، پیش از تولد، نام محمد را برای او انتخاب کرد و بعد از تولد، نام مهدی را که نام پدربزرگ مادری او بود، به نامش افزود و محمدمهدی نامیده شد (تحقیقات ... <خاطرۀ سیده ... >، بش). چون خانوادۀ پدری آرزوی فرزند ذکور داشتند، او به آرمان ملقب شد. تولد محمدمهدی شادی فراوانی برای خانواده ایجاد کرد و به همین مناسبت هفت روز مهمانی دادند (همان، بش؛ حسینی، ص۲۴). پدرش، نعمت‌اله، کارمند شهربانی (ادارة ثبت‌احوال، شناسنامة نعمت‌اله ... ؛ حسینی، ص۲۳) و مادرش، سیده نصرت‌بیگم موسوی مازندرانی، کارمند ادارة جنگل‌ها و مراتع (ادارة ثبت‌احوال، شناسنامۀ سیده ... ؛ موسوی مازندرانی) بود. محمدمهدی تک پسر بود و دو خواهر داشت (حسینی، ص ۲۳-24). از کودکی پر‌جنب‌و‌جوش و علاقه‌مند به کارهای فنی بود؛ چنان‌که اجزای اسباب‌بازی را جدا می‌کرد تا به‌ طرز کار آن پی ببرد (موسوی مازندرانی؛ تحقیقات ... <خاطرۀ نعمت‌اله ... >، بش؛ موسوی،  ص ۵۹). خانوادۀ تحویلداری به‌خاطر شغل پدر مجبور بودند، هر چند سال یک بار از شهری به شهر دیگر منتقل شوند. محمدمهدی تا کلاس چهارم دبستان و سن ده سالگی، در رشت نزد مادربزرگش تربیت شد (حسینی، ص ۲۴). در ۱۳۴۸ ش با انتقال پدر به ساری، محمدمهدی نزد خانواده بازگشت و خرداد ۱۳۵۰ کلاس ششم ابتدایی را در دبستان ملی «نزهت» ساری (مدرسۀ دخترانۀ زنده‌یاد هدی صمدایی کنونی) با معدل ۶۰/18 به پایان برد (همان‌جا؛ ادارة آموزش‌وپرورش ... ، کارنامة کلاس ... ). از ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۳ ش، سه سال راهنمایی را در دبیرستان ملی «پیشرو» ساری و دورۀ متوسطه را در دبیرستان ملی «پیام» ساری (دبیرستان شهید دکتر باهنر کنونی) گذراند. وی در خرداد تحصیلاتش را در رشتة ریاضی به پایان رساند (همان، کارنامۀ دوره ... ، گواهی ... ). در دوران آمادگی برای امتحانات مدرسه، شب‌ها تا صبح به مطالعه می‌پرداخت. محمدمهدی به شنیدن اخبار کشور و جهان علاقه داشت و در اوقات فراغت اخبار را از رادیوهای مختلف دنبال می‌کرد و برای پدرش که علاقه‌مند اخبار بود، بازگو می‌نمود. او به‌خاطر اشتیاق فراوان به درس‌های ریاضی و زبان، تمایل داشت در رشتة فنی و مهندسی در دانشگاه ادامه تحصیل دهد (موسوی، همان‌جا). اما اندکی بعد از دریافت دیپلم، در ۱۹ شهریور ۱۳۵۶ به استخدام نیروی دریایی ارتش درآمد (نیرو ... ، فرم ...). سپس در بورس تحصیلی نیروی دریایی شرکت کرد و پس از قبولی، به آمریکا اعزام شد و قریب به چهار سال در دانشکدة افسری دریایی دانشگاه تحقیقات دولتی شهر کالج استیشن ایالت تگزاس تحصیل نمود (موسوی، همان‌جا؛ نیرو، برگه ... تأییدیه ... ؛ حسینی، ص۱۴ و ۲۰) و گواهی‌نامة ناوبری دریافت کرد و در ۲۵‌ مرداد ۱۳۵۷موفق به دریافت مدرک دورة زبان انگلیسی شد (نیرو، برگه، گواهی‌نامه ... ، دورۀ زبان ... ).

او در همین دانشگاه با شمسی (نوشین) عامری آشنا شد؛ او اهل شاهرود بود و در رشتة کامپیوتر و سپس زبان و ادبیات انگلیسی تحصیل می‌کرد. آن دو به‌طور غیر رسمی نامزد شده بودند و به‌توصیۀ خانواده‌ها، ازدواجشان به بازگشت به ایران موکول شد (حسینی، ص۱۱ و ۱۹-20 و ۲۳).

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، با اینکه می‌توانست در آمریکا بماند و بازنگردد، اما چون دلبسته به وطن بود، به‌ ماندن در آمریکا علاقه نداشت و تحت تأثیر جاذبه‌های آن‌جا قرار نگرفت (همو، ص۲۲ و ۲۶-27؛ موسوی مازندرانی؛ موسوی، همان‌جا). محمد‌مهدی پس از آغاز جنگ تحمیلی در مهر‌1359 به ایران بازگشت تا واحدهای باقی ماندۀ دروس تخصصی را در نوشهر بگذراند (حسینی، ص۲۷ و ۳۲ و ۳۴). تیر۱۳۶۰، با بازگشت شمسی عامری، مراسم خواستگاری رسمی و سپس مراسم عقدی ساده‌ در روز میلاد امام رضا (ع) مصادف با ۱۹شهریور‌1360، در تهران و در خانة خواهر همسرش برگزار شد (همو، ص۲۷ و ۲۹ و ۳۱).

نخستین شغل سازمانی وی، با درجة ناوبان دومی، فرماندهی پشتیبانی قرارگاه فرماندهی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود، که از۱۱شهریور‌1360‌ بدان منصوب شد. با اتمام واحدهای تخصصی باقی‌مانده در نوشهر، از ۱۸‌اردیبهشت۱۳۶۱ داوطلبانه به جزیرۀ خارک رفت و جایگزین یکی از هم‌دوره‌ای‌های خود شد که به دلیل مشکلی تقاضای انتقالی به بندرعباس داشت  (نیرو، فرم؛ حسینی، ص ۳۴). محمدمهدی عقیده داشت فردی نظامی است و باید در بطن جنگ باشد، ازاین رو به‌جایی رفت که منطقه‌ای جنگی و از اهداف بمباران هواپیماهای عراقی (به منظور اختلال در صادرات نفت ایران) محسوب می‌شد (همو، ص‌34 و ۳۹).

او ۱۵‌ آذر ‌1361 به‌دلیل شرکت داوطلبانه در عملیات رزمی تشویق شد؛ سپس از‌ 12 ‌اسفند ‌1361 مسئولیت برآورد و تهیۀ کتاب‌ها، نشریات و نقشه‌های شبکۀ هواشناسی و امنیت پرواز دایرۀ اطلاعات و عملیات فرماندهی هوادریا و پایگاه دریایی خارک را عهده‌دار شد. از ۱ آبان ‌1362، مسئول امور برنامه‌ریزی و پرواز شعبۀ پرواز دایرۀ عملیات فرماندهی اسکادران مختلط هواناو شد (نیرو، فرم). تحویلداری در دی۱۳۶۲صاحب فرزندی شد که نام شادی را برایش انتخاب نمود. وی برای سلامتی او و مادرش، ده بار خواندن سورۀ یاسین را نذر کرده بود (حسینی، ص‌49-50).

محمدمهدی ۱۸ فروردین ‌1363‌ به علت جدیّت و تلاش در عملیات خیبر تشویق شد (نیرو، فرم). خیبر اولین عملیات آبی- خاکی نیروهای مسلح ایران بود که از ۳ اسفند ۱۳۶۲، در جبهة جنوبی، هورالهویزه (هورالعظیم، غرب دشت آزادگان) با هدف عبور از هور و تهدید بصره از شمال به اجرا درآمد و نیروی دریایی ارتش، به منظور پشتیبانی از رزمندگان به طور گسترده از یگان‌های پروازی (هواناو و بالگرد) خود استفاده کرد (سیاری، ص ‌346).

او ۱۱ شهریور‌1363، به درجة ناوبان یکمی نائل آمد و دورۀ خلبانی هواناو S.R.N.6 را در اول مهر۱۳۶۳ گذراند و از اول دی‌1363خلبان هواناو و رئیس دایرۀ پرسنلی فرماندهی اسکادران مختلط هواناو پادگان خارک شد (نیرو، برگه، گواهی‌نامه ... SRN6).

تحویلداری، ۲۲ اسفند ۱۳۶۳مورد تشویق قرار گرفت و سه ماه ارشدیت دریافت کرد. افزون بر این، در‌14مهر‌1364، به‌دلیل احراز مقام اول در امتحانات تئوری هواناو BHN7 مجدداً مورد تشویق قرار گرفت (نیرو، برگه، گواهی‌نامه ... BHN7).

عملیات والفجر ۸ از‌20 بهمن‌1364 با هدف تصرف فاو و تهدید بصره از جنوب در منطقۀ فاو آغاز شد و نیروی دریایی ارتش با اعزام شناور، بالگرد و هواناو به‌اروند‌رود، خورعبدالله و فاو، پشتیبانی از نیروهای رزمنده را به‌انجام رساند (سیاری، ص ‌356). تحویلداری در این عملیات، در واحد ترابری خدمت می‌کرد و زخمی‌ها و پیکر شهدا را به‌عقب انتقال می‌دادند و این مسئله موجب شد برای اولین‌بار فشار سنگین روحی و روانی در چهرۀ تحویلداری نمایان شود (حسینی، ص۵۹-60).

محمد‌مهدی تحویلداری دورۀ خلبانی هواناو BHN7 را در۲۴ فروردین ‌1365‌سپری نمود و با توجه به اینکه دورۀ خلبانی هواناو S.R.N.6 را قبلاً گذرانده بود، این دو دوره معادل دورة عالی محسوب شد (نیرو، برگه؛ گواهی‌نامه). او در‌28 فروردین ۱۳۶۵‌و بار دیگر ۱ مهر‌1365 به‌خاطر جدیّت و تلاش در انجام وظایف، مجدداً مورد تشویق قرار گرفت (نیرو، فرم).

در ۲ مرداد ‌1366‌هنگامی که محمدمهدی و همسرش برای دیدار والدین به ساری رفته بودند، فرزند دومشان (شاهین) به‌دنیا آمد (حسینی، ص ‌59).

محمد‌مهدی از ۸ شهریور ‌1367 ‌جانشین فرمانده ناوگروه هواناو پادگان خارک شد، او طی دوران جنگ تحمیلی تا سوم مرداد ۱۳۶۷، موفق شد در مجموع ۳۵۹ ساعت و بیست دقیقه پرواز جنگی انجام دهد (نیرو، فرم).

محمد‌مهدی تحویلداری و همسرش، هفت سال از جنگ را در منطقة جنگی خارک گذراندند. اواخر دوران اقامت در خارک، پزشک معالج فرزندش تشخیص داد ناراحتی زانوهای پسرش، ناشی از سرب و گوگرد پخش شده در هوای خارک به واسطۀ حمله‌های هوایی و پدافندهاست و توصیه کرد هرچه زودتر از آن محیط خارج شوند. علاوه بر این، به‌خاطر کمبود نور آفتاب، نرمی استخوان به بیماری زانوی فرزندش افزوده شده بود و به ‌همین‌ علت درخواست انتقالی داد و در۱۵‌شهریور‌1368 به منطقۀ دوم دریایی بوشهر منتقل شد (حسینی، ص۴۷ و ۶۳ و ۶۹؛ نیرو، فرم).

او با خانواده‌اش به بوشهر رفت، اما مدتی بعد، خود برای مأموریتی شش ماهه به خارک بازگشت. با حضور در بوشهر بعد از اتمام مأموریتش در خارک، مدیریت پروژۀ بازسازی هواناوها به او سپرده شد. محمد‌مهدی توانست یکی از هواناوها را که در دوران جنگ آسیب دیده بود و تعمیر‌ناپذیر به نظر می‌رسید، با کمترین هزینه تعمیر کند. آن هواناو در مراسمی با حضور رئیس‌جمهور وقت به یگان‌های شناور نیروی دریایی اضافه شد (حسینی، ص۷۰-۷۱).

تحویلداری یک افسر مهندس محسوب می‌شد و هنگامی که دید باوجود تعداد بالای مهندسان، برای فرماندهی ناو کمبود نیرو وجود دارد، به فرماندهی ناو رفت (همو، ص ۳۴-35).

محمد‌مهدی از ۱ اردیبهشت ‌1369 افسر جنگ‌افزار و پل‌ناو شهید نقدی بود و از ۱۵ ‌شهریور، به سِمت افسر ضد زیر‌دریایی ناو منسوب و در ۲۱‌ شهریور همان سال، فرمانده دوم ناو شهید نقدی شد. او ۳ اردیبهشت ‌1371 موفق به دریافت درجة ناخدا سومی شد و از ابتدای مهر‌1371 به ناو سیرجان رفت و از۲ ‌آبان‌1371 تا ۱۷آبان‌1373 به مدت دو سال، با درجة ناخدا سومی، فرماندهی این ناو را عهده‌دار شد. وی  به‌خاطر بیشترین حضور عملیاتی در ناو، دو بار مورد تشویق قرار گرفت (نیرو، فرم).

محمد‌مهدی برای یک سال، از ۱۳‌ دی ‌1374‌ رئیس دایرة عملیات ناوتیپ منطقه بود و به‌خاطر مأموریت‌های زیاد و ساعت‌های پرواز بالا، توانست زودتر از هم‌دوره‌ای‌های خود خلبان و علاوه بر آن، خلبان شب شود (همان، فرم؛ حسینی، ص ۵۸).

سرانجام ناخداسوم محمدمهدی تحویلداری بر اثر سانحۀ هوایی در جریان مانور پیروزی هفت در منطقة دریایی بوشهر به شهادت رسید (بنیاد ... ). از او تنها چاقوی خلبانی و پلاک باقی ماند که به موزۀ شهدا اهدا شد (حسینی، ص ‌78). همچنین دست‌نوشته‌ها و ترجمه‌هایی در مورد هواناوها و مقاله‌ای در موضوع تاریخچۀ دریانوردی ایرانیان از او برجای مانده‌است (تحویلداری، بش).

با توجه به این که خانوادۀ تحویلداری سال‌ها در ساری سکونت داشتند، درخواست والدین شهید این بود که مزار او در ساری باشد و دو روز بعد از شهادت، پیکر شهید در گلزار شهدای ملا مجدالدین ساری به خاک سپرده شد. در مراسم تشییع که از پادگان ساری تا مزارش برگزار شد، مردم او را «شهید قهرمان» می‌خواندند؛ زیرا محمد‌مهدی تحویلداری با وجود اینکه می‌توانست خود را نجات دهد، برای نجات دیگران ماند و به‌شهادت رسید (حسینی، ص۷۷).

پدرش زمانی که به حج مشرف شد، لباس فرم شهید را بر تن کرد و بر گِرد کعبه طواف نمود. محمدمهدی تحویلداری اهل نشان دادن احساساتش نبود، اما در زمان رحلت امام خمینی(ره) نتوانست غم و اندوهش را پنهان کند. زمان حضور در منزل، در کارها همکاری می‌کرد و به درس و سرگرمی فرزندان اهتمام داشت. یک‌بار که قرار شد به مناسبت روز مادر برای همسرش انگشتر خریداری کند، پول آن را به شخصی اهدا کرد که برای جراحی مادرش نیازمند کمک مالی بود (حسینی، ص۵۲ و ۶۱-۶۳ و ۶۸ و۷۸؛ موسوی، ص ۵۷-58).

اهل مطالعه بود تا جایی که به‌گفتۀ همکارانش اگر تکه کاغذ مچاله‌ای می‌دید، آن را باز می‌کرد، می‌خواند و سپس دور می‌انداخت. از آثار حوزۀ ادبیات تا کتاب‌های فنی و تخصصی رشتۀ خود را می‌خواند و گاهی نیز دست به‌کار ترجمۀ کتاب‌هایی درباره هواناو می‌شد. از دیگر ویژگی‌های او علاقه‌مندی به یادگیری کارهای تازه و کراهت از تنبلی بود. او دریا را خیلی دوست داشت و آن را یادآور عظمت خداوند می‌دانست (حسینی، ص۶۶-۶۷ و ۷۳؛ تحقیقات ... <خاطرۀ مرضیه ... >، بش؛ تحقیقات ... <خاطرۀ سیده>، بش). وی به نماز و روزه علاقۀ فراوانی داشت و نوع تفکر و انسان‌دوستی او در همان ایام نوجوانی قابل تأمل و تحسین بود (موسوی، ص ۵۸). در بخشی از سرودۀ شهادت‌طلبانۀ شهید تحویلداری آمده‌است: «نمی‌خواهم به‌ناکامی در بستر بمیرم من/ که می‌خواهم میان بستری دیگر بمیرم من/ میان بستری از خون و خاک خصم ایرانم/ به‌پیکاری ز هر پیکار خونین‌تر بمیرم من» (تحویلداری، بش).

به‌پاس نکوداشت شهید محمدمهدی تحویلداری، یکی از خیابان‌های شهر ساری به نام اوست. همچنین ۱۳۹۵ ش، در جلد ۱۷ کتاب نیمۀ پنهان ماه (چاپ دوم) که مؤسسۀ روایت فتح آن را منتشر کرده‌است، به مرور زندگی شهید تحویلداری از منظر همسر ایشان پرداخته شده‌است.

مآخذ:  ادارة آموزش‌وپرورش شهرستان ساری، کارنامة کلاس ششم ابتدایی، سند مورخ خرداد ‌۱۳۵۰، سند بش، موجود در اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان گیلان؛ همان، کارنامۀ دورۀ اول متوسطه، سند مورخ خرداد ‌۱۳۵۳، سند بش، موجود در همان‌جا؛ همان، گواهی ششم ریاضی، سند مورخ خرداد ۱۳۵۶، سند بش، موجود در همان‌جا؛ ادارة ثبت‌احوال شهرستان رشت، شناسنامة نعمت‌اله تحویلداری، سند مورخ ۱۶‌ بهمن ‌1312، سند بش، موجود در همان‌جا؛ همان، شناسنامة سیده نصرت‌بیگم موسوی مازندرانی، سند مورخ ۲۳‌ آذر ‌1317، سند بش، موجود در همان‌جا؛ همان، شناسنامة محمدمهدی تحویلداری، سند مورخ ۲ آبان ‌1338، سند بش، موجود در همان‌جا؛ بنیاد شهید انقلاب اسلامی استان گیلان، برگة احراز شهادت، سند مورخ ۱۱‌ دی ‌1375، سند بش؛ موجود در همان‌جا؛ تحویلداری، محمدمهدی، دست‌نوشته، بی‌تا، موجود در همان‌جا؛ حسینی، سیده اعظم، تحویلداری به روایت همسر شهید، تهران: روایت فتح، ۱۳۹۵‌ ش؛ تحقیقات منتشر نشدة ستاد کنگرة بزرگداشت سرداران و ده هزار شهید استان مازندران (خاطرۀ سیده نصرت‌بیگم موسوی مازندرانی [مادر شهید])، 2‌ اسفند ‌1384، موجود در اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان گیلان؛ همان (خاطرة مرضیه تحویلداری [خواهر شهید])، 2‌ اسفند ‌1384، موجود در همان‌جا؛ همان (خاطرۀ نعمت‌اله تحویلداری [پدر شهید])، 3‌ اسفند ۱۳۸۴، موجود در همان‌جا؛ سیاری، حبیب‌الله، دانش‌نامه عملیات‌های ماندگار نیروی دریایی: نیروی دریایی راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت‌سال دفاع مقدس، تهران: سورة مهر، ۱۳۹۵‌ ش؛ موسوی مازندرانی، سیده نصرت‌بیگم (مادر شهید)، مصاحبه با حسین محمدی، بی‌تا؛ نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، فرم خلاصه وضعیت خدمتی محمدمهدی تحویلداری، سند بی‌تا، سند بش، موجود در اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان گیلان؛ همان، تأییدیه مدت فرماندهی ناو سیرجان، سند بی‌تا، سند بش، موجود در همان‌جا؛ همان، گواهی‌نامۀ دورۀ زبان انگلیسی، سند مورخ ۲۵ مرداد ۱۳۵۷، سند بش، موجود در همانجا؛ همان، گواهی‌نامة دورة هواناو SRN6، سند مورخ ۱‌ مهر‌1363، سند بش، موجود در همان‌جا؛ همان، گواهی‌نامة دورة هواناو BHN7، سند مورخ ۲۴‌ فروردین ‌1365، سند بش، موجود در همان‌جا؛ موسوی، جلال، از تبار آبی‌ها (یا‌دنا‌مۀ شهدای نیروی دریا‌یی‌ ارتش‌ جمهوری اسلامی‌ ایران‌)، تهران: ادارۀ‌ عقیدتی‌ سیا‌سی نیروی دریا‌یی ‌‌ارتش‌ جمهوری اسلامی‌ ایران، ۱۳۸۴ ش.


/ محمود قاسم‌زاده/

تحویلداری، محمدمهدی

شناسه مدخل۶۴۰۱۸۴
شناسه مقاله۱۴۹۴
استانگیلان
کارگروهدفاع مقدس
گروهشهدا و اشخاص
زیرگروهفرمانده ارکان گردان (افسر عملیات، مسئول اطلاعات، افسر اطلاعات، مسئول تخریب)
ارجاعیخیر
جلد چاپیجلد اول
آخرین ویرایشچهارشنبه، ۱۴۰۳/۱۰/۱۲

دانشنامهٔ استانی دفاع مقدس



نمایش بیشتر